• 10 خرداد 1404

خورشیدی دگر | A Different Sun – شعر کیهانی شاپور

شعری کیهانی از شاپور A Cosmic Poem by Shapur

خورشیدی دگر Another Sun

شعر شاپور خورشیدی دگر

شعر خورشیدی دگر از شاپور، سفری شاعرانه به ورای جهان مادی است. این اثر با بهره‌گیری از تصویرسازی‌های کیهانی و مفاهیم عرفان نوین، روحی جستجوگر و آرزومند را به سوی جهانی دیگر، خورشیدی با نوری متفاوت، هدایت می‌کند. ترجمه شعر به شش زبان دیگر و مقاله‌ای تحلیلی دوزبانه نیز در دسترس است. A Different Sun by Shapur is a poetic journey beyond the material world. Through cosmic imagery and the lens of modern mysticism, it reflects the yearning of a seeking soul toward another realm, guided by the light of a different sun. The poem is available in six other languages, along with a bilingual analytical article.

خورشیدی دگر A Different Sun

خورشیدی دگر

من به خورشیدی دگر دل بسته‌ام،
دل به آنی می‌رود تا انتهای کهکشان؛
تا بیابد آن مکان، خورشید را رنگی دگر
رنگش آبی، شعله‌هایش چون سرابی،
شاخه‌هایش منعطف،
برگ‌هایش سبز و آبی‌تر ز دریا...

من بر آن خورشید جان دل بسته‌ام،
دل به دنیای دگر بر بسته‌ام؛
می‌روم خاموش، چون یک قاصدک در دست باد،
سوی آبی‌ها، در آن بی‌انتها...

دل، فروزان‌تر ز خورشیدِ جهان‌افروز باشد،
هر زمان با یاد او دل می‌شود آبی چو دریا؛
آسمان با آن شکوهش می‌خزد در زیر پاها
من به خورشیدی دگر در آن جهان دل بسته‌ام!


✍️ شاعر: شاپور (دکتر حجت‌اله سلیمانی)

عضو هیأت علمی و سردبیر مجله «ندای ایثار» دانشگاه علوم پزشکی تهران
���� تاریخ سرایش: ۱۴۰۴/۰۱/۲۶ (2025/04/14)

 

 

خورشیدی دگر
A Different Sun
Un Soleil Différent

 

من به خورشیدی دگر دل بسته‌ام
I have set my heart on a different sun
J’ai donné mon cœur à un soleil différent

دل به آنی می‌رود تا انتهای کهکشان
The heart flies at once to the edge of the galaxy
Le cœur s’envole d’un coup jusqu’au bout de la galaxie

تا بیابد آن مکان، خورشید را رنگی دگر
To find that place, a sun of another hue
Pour trouver ce lieu, un soleil d’une autre couleur

رنگش آبی‌، شعله‌هایش چون سرابی
Its color is blue, its flames like a mirage
Sa couleur est bleue, ses flammes sont comme un mirage

شاخه‌هایش منعطف
Its branches are supple
Ses branches sont souples

برگ‌هایش سبز و آبی‌تر ز دریا
Its leaves are greener and bluer than the sea
Ses feuilles sont plus vertes et plus bleues que la mer

من بر آن خورشید جان دل بسته‌ام
I have devoted my soul to that sun
J’ai consacré mon âme à ce soleil

دل به دنیای دگر بر بسته‌ام
My heart is bound to another world
Mon cœur est lié à un autre monde

می‌روم خاموش چون یک قاصدک در دست باد
I drift silently like a dandelion in the hand of the wind
Je pars en silence comme un pissenlit dans la main du vent

سوی آبی‌ها در آن بی‌انتها
Toward the blues in that infinity
Vers les bleus de cette infinité

دل فروزان‌تر ز خورشید جهان‌افروز باشد
The heart shines brighter than the world-illuminating sun
Le cœur brille plus que le soleil qui éclaire le monde

هر زمان با یاد او دل می‌شود آبی چو دریا
Each time I think of it, my heart turns as blue as the sea
Chaque fois que j’y pense, mon cœur devient bleu comme la mer

آسمان با آن شکوهش می‌خزد در زیر پاها
The majestic sky creeps beneath my feet
Le ciel majestueux rampe sous mes pieds

من به خورشیدی دگر در آن جهان دل بسته‌ام!
I have fallen for a different sun in that other world!
Je suis épris d’un autre soleil dans cet autre monde !

 


شاعر: شاپور

(دکتر حجت‌اله سلیمانی) عضو هیأت علمی و سردبیر مجله «ندای ایثار»
دانشگاه علوم پزشکی تهران تاریخ سرایش:۱۴۰۴/۰۱/۲۶ (2025/04/14)


Poet: Shapur

(Dr. Hojatollah Soleimani)
Faculty Member & Editor-in-Chief of Neda-ye Isar Journal
Tehran University of Medical Sciences
Date of Composition: April 14, 2025 (26 Farvardin 1404)


Poète : Shapur

(Dr Hojatollah Soleimani)
Membre du corps professoral et rédacteur en chef de la revue Neda-ye Isar
Université des sciences médicales de Téhéran
Date de composition : 14 avril 2025 (26 Farvardin 1404)

https://nesar.tums.ac.ir

 


Иное солнце

(перевод на русский язык)

Я влюблён в иное солнце.
Сердце мгновенно летит к краю галактики,
Чтобы найти то место —
Где солнце иного цвета.
Цвет его — синий,
А пламя — словно мираж.
Ветви его гибки,
А листья — зеленее и синее, чем море.
Я отдал душу тому солнцу,
Связал сердце с иным миром.
Я ухожу молча,
Как одуванчик в ладони ветра,
В сторону синих просторов бесконечности.
Сердце моё светит ярче,
Чем солнце, озаряющее мир.
Каждый раз, когда думаю о нём,
Сердце становится синим, как море.
Небо с его величием
Ползёт под ногами.
Я влюблён в иное солнце —
В том, другом мире!


Автор: Шапур

(Доктор Ходжатолла Солеймани)
Доцент и главный редактор журнала «Неда-е Исар»
Тегеранский университет медицинских наук
Дата написания: 14 апреля 2025 г. (26 Фарвардина 1404 г.)

 

 

 


Eine andere Sonne

(Deutsche Übersetzung)

Ich habe mein Herz an eine andere Sonne verloren.
Das Herz fliegt im Nu bis an den Rand der Galaxie,
Um jenen Ort zu finden –
Eine Sonne mit einer anderen Farbe.
Ihre Farbe ist blau,
Ihre Flammen wie eine Fata Morgana.
Ihre Äste sind biegsam,
Und ihre Blätter grüner und blauer als das Meer.
Ich habe meine Seele dieser Sonne gewidmet,
Mein Herz an eine andere Welt gebunden.
Ich gehe still davon,
Wie ein Löwenzahn in der Hand des Windes,
Hin zu den blauen Unendlichkeiten.
Mein Herz leuchtet heller
Als die Sonne, die die Welt erhellt.
Jedes Mal, wenn ich an sie denke,
Wird mein Herz blau wie das Meer.
Der Himmel mit all seiner Pracht
Kriecht unter meine Füße.
Ich habe mein Herz an eine andere Sonne verloren –
In jener anderen Welt!


Autor: Shapur

(Dr. Hojatollah Soleimani)
Dozent und Chefredakteur der Zeitschrift„Nedaye Isar“
Teheraner Universität für medizinische Wissenschaften
Verfasst am: 14. April 2025 (26. Farvardin 1404)

 

 


另一个太阳

(中文翻)

我已将心托付给另一个太阳。
心灵瞬间飞向银河的尽头,
寻找那个地方——
一个色彩不同的太阳。
它的颜色是蓝色的,
它的火焰如海市蜃楼。
它的枝干柔软,
它的叶子比大海还绿还蓝。
我已将灵魂献给那个太阳,
将心系于另一个世界。
我悄然离去,
风中手心里的一朵蒲公英,
飞向那无尽的蔚蓝。
我的心,比普照世界的太阳还要明亮。
每当想起它,
我的心便如大海般湛蓝。
那庄严的天空,
仿佛在脚下轻轻滑行。
我已爱上另一个太阳——
在那另一个世界里!


作者:沙普

侯賈特‧蘇萊馬尼博士
德黑兰医科大学
《忠诚之声》杂志主编,终身教师
创作时间:2025414日(1404年法尔瓦尔丁月26日)

 


شمسٌ أُخرى

(الترجمة العربیة)

لقد علّقتُ قلبی بشمسٍ أخرى،
فالقلبُ ینطلقُ فی لحظةٍ إلى أطرافِ المجرّة،
لیبحثَ عن ذاک المکان
شمسٍ بلونٍ آخر.
لونُها أزرق،
ولهیبُها کسرابٍ بعید.
أغصانُها لیّنةٌ،
وأوراقُها أکثرُ خُضرةً وزُرقةً من البحر.
لقد أودعتُ روحی لتلک الشمس،
وربطتُ قلبی بعالَمٍ آخر.
أرحلُ بصمتٍ،
کزهرةِ الهندباء فی کفّ الریح،
نحوَ الزُرقةِ فی ذاک اللّامتناهی.
قلبی یتوهّجُ أکثر
من شمسٍ تُضیءُ العالم.
وکلّما تذکّرتُها،
صار قلبی أزرقَ کالـبحر.
والسماءُ، بکلّ عظمتِها،
تزحفُ تحتَ قدمیّ.
لقد أحببتُ شمساً أخرى
فی ذاک العالمِ الآخر!


الشاعر: شابور

(الدکتور حجة‌الله سلیمانی)
أستاذٌ جامعیّ ورئیس تحریر مجلةنداء الإیثار
جامعة طهران للعلوم الطبیة
تاریخ الکتابة: 14 نیسان/أبریل 2025 (26 فروردین 1404 هجری شمسی)

 

 


خورشیدی دگر: بازتاب رؤیا و فراروی از جهان محسوس در شعر شاپور

نویسنده: نوید آگاه


چکیده

شعر «خورشیدی دگر» سروده‌ی دکتر حجت‌اله سلیمانی (با تخلّص شاپور)، نمونه‌ای بارز از پیوند میان خیال عرفانی و تصویرپردازی علمی-کیهانی در شعر معاصر فارسی است. این شعر با بهره‌گیری از استعاره‌ی «خورشیدی دیگر» به عنوان نماد جهان متعالی، سفری ذهنی و روحانی به جهانی فراتر از واقعیت مادی را روایت می‌کند. حرکت از جهان محسوس به سوی آگاهی کیهانی، ترکیب رنگ‌های نمادین و بهره‌گیری از عناصر طبیعت همچون دریا، آسمان و قاصدک، فضایی بین واقعیت و رؤیا می‌آفریند. این مقاله تلاش می‌کند تا با رویکرد تحلیل نشانه‌شناسی و معناشناسی، ساختار و محتوای این شعر را بررسی و رمزگشایی نماید.


کلیدواژه‌ها:

شاپور، خورشید، عرفان مدرن، نشانه‌شناسی، استعاره کیهانی، شعر معاصر، سفر روحانی، تصویرهای رنگی


مقدمه

شعر معاصر فارسی در دوران پس از نیما، همواره در تلاش بوده است تا میان تجربه‌ی فردی و معنای متعالی پیوندی نو بیافریند. یکی از شاعرانی که در این مسیر با زبانی لطیف، اما عمیق گام برمی‌دارد، دکتر حجت‌اله سلیمانی (شاپور) است. شعر «خورشیدی دگر» بازتابی از تحولی درونی و کشف دنیایی‌ست که از جهان مادی فراتر می‌رود. این مقاله با تحلیل عناصر زبانی، تصویری و معنایی این شعر، به کشف ابعاد تأویلی آن خواهد پرداخت.


تحلیل ساختار و محتوا

۱. استعاره‌ی خورشید آبی

مفهوم «خورشید آبی» به عنوان خورشیدی دیگر، نمادی‌ست از حقیقتی ناشناخته، مطلوب و رؤیایی. خورشیدی که برخلاف خورشید زرد جهان ما، به رنگی روحانی و ناشناخته توصیف می‌شود: آبی. این استعاره همزمان واجد بار عرفانی، علمی و تخیلی‌ست.

۲. زبان و رنگ

شعر از رنگ‌آمیزی بسیار هدفمند بهره می‌گیرد: «آبی»، «سبز»، «سراب» و... رنگ‌ها کارکرد نمادین دارند. آبی، نه‌تنها آرامش، بلکه راز، عمق، و تعالی را القا می‌کند. شاعر با تاکید بر آبی بودن برگ‌ها، دریا و دل، تصویری هماهنگ از روح و طبیعت می‌سازد.

۳. حرکت و سفر

عنصر حرکت در سراسر شعر جاری‌ست: «دل می‌رود»، «می‌روم خاموش»، «سوی آبی‌ها»... این سفر، سفری عرفانی و هستی‌شناسانه است. قاصدک نیز نشانه‌ای از سبکباری، رهایی و سرسپردگی به باد (رمز سرنوشت یا روح الهی) است.

۴. نسبت میان جهان مادی و متعالی

شاعر، با استفاده از تقابل‌های معنایی (خورشیدِ جهان‌افروز در برابر خورشیدِ دیگر، آسمان در زیر پا)، نظامی معنایی بنا می‌نهد که در آن جهان محسوس، فروتر و گذرا، و جهان جدید، برتر و جاودان است.


نتیجه‌گیری

شعر «خورشیدی دگر» بیانی‌ست شاعرانه از میل انسان معاصر برای گسستن از حدود محسوس و پیوستن به حقیقتی متعالی. شاپور در این شعر، با زبان نرم و تصویرهای خیال‌انگیز، خواننده را به همراهی در یک سفر روحانی فرا می‌خواند. زبان استعاری، تصاویر کیهانی و آرایش معنایی شعر، آن را به متنی چندلایه و قابل تأویل بدل ساخته است.


منابع

  1. سلیمانی، حجت‌اله (شاپور). خورشیدی دگر. وب‌سایت مجله «ندای ایثار». ۱۴۰۴.
  2. عبدالحسینی، محمد. نماد و اسطوره در شعر معاصر فارسی. نشر نی، ۱۳۹۵.
  3. فروتن، پرویز. شعر و کیهان‌شناسی در ادبیات معاصر. نشر نگاه، ۱۳۹۷.
  4. Barthes, Roland.Mythologies. Hill and Wang, 1972.
  5. Eliade, Mircea.The Sacred and the Profane: The Nature of Religion. Harcourt, 1957.

نوید آگاه

 

 


Another Sun: Reflection of Dream and Transcendence Beyond the Tangible World in Shapur's Poetry

Author: Navid Agah


Abstract

The poem“Another Sun”by Dr. Hojatollah Soleimani (pen name: Shapur) is a profound example of the fusion between mystical imagination and cosmic imagery in contemporary Persian poetry. Through the metaphor of "another sun," the poem narrates a spiritual and imaginative journey beyond the material world toward a sublime, transcendental realm. By incorporating symbolic colors, natural elements like the sea, sky, and dandelion, and evoking a meditative tone, Shapur creates a liminal space between dream and reality. This article offers a semiotic and semantic reading of the poem, uncovering its layered structure and metaphysical significance.


Keywords

Shapur, Sun, Modern Mysticism, Semiotics, Cosmic Metaphor, Contemporary Poetry, Spiritual Journey, Symbolic Imagery


Introduction

Post-Nima Persian poetry has persistently sought to bridge the gap between personal experience and metaphysical meaning. Among the poets who have gracefully advanced along this path is Dr. Hojatollah Soleimani (Shapur). His poem“Another Sun”reveals a spiritual awakening and a longing for a world that transcends the tangible. This study analyzes the poem's linguistic structure, imagery, and layered meanings to explore the dynamics of transcendence in Shapur’s poetic vision.


Structure and Content Analysis

1. The Metaphor of the Blue Sun

The "blue sun" represents a mysterious, otherworldly truth. Unlike our yellow, life-giving sun, this sun is blue—evoking divinity, mystery, and longing. This metaphor blends mystical, scientific, and imaginative dimensions into a unified symbol.

2. Language and Color Symbolism

The poem makes striking use of colors: blue, green, mirage-like hues. Blue, in particular, signifies serenity, depth, and spiritual elevation. Through imagery such as “leaves bluer than the sea” and “the heart becoming blue like the ocean,” a spiritual ecology is formed.

3. Movement and Journey

Movement is embedded in the core of the poem: “the heart goes,” “I go silently,” “toward the infinite blue.” These expressions shape a mystical odyssey. The dandelion in the poet’s hand symbolizes lightness, surrender, and submission to fate or divine breath.

4. The Contrast of Material and Transcendent Worlds

Through semantic dualities—such as the world-illuminating sun versus the “other sun,” or the majestic sky crawling beneath the feet—the poem contrasts the visible world (temporal, fleeting) with a higher world (eternal, sublime).


Conclusion

“Another Sun” is a poetic invocation of humanity’s yearning to break the bounds of the tangible and unite with a higher truth. Shapur’s soft yet vivid language invites readers into a meditative space. Through cosmic metaphors, symbolic hues, and a metaphysical vision, the poem becomes a multidimensional text open to deep interpretation.


References

  1. Soleimani, Hojatollah (Shapur).Another Sun. Neda-ye Isar Journal, 2025.
  2. Abdolhosseini, Mohammad.Symbol and Myth in Contemporary Persian Poetry. Ney Publishing, 2016.
  3. Foroutan, Parviz.Poetry and Cosmology in Contemporary Literature. Negah Publishing, 2018.
  4. Barthes, Roland.Mythologies. Hill and Wang, 1972.
  5. Eliade, Mircea.The Sacred and the Profane: The Nature of Religion. Harcourt, 1957.

 

 

خورشیدی دگر:

 سفری به دنیای خیال و رهایی

 

شاپور، در این شعر کوتاه اما پر معنا، ما را به سفری خیالی می برد؛ سفری به دنیایی دیگر، به سوی خورشیدی متفاوت. "خورشیدی دگر" نه تنها نام شعر است، بلکه کلیدواژه ای است برای درک عمق احساسات و تمایلات شاعر.

 

در این شعر، شاعر دل به خورشیدی بسته است که در این جهان زمینی یافت نمی‌شود. این خورشید، فراتر از مرزهای کهکشان‌ها، با رنگی متفاوت و ویژگی‌های منحصر به فرد خود، تجلی‌گاه آرزوها و امیدهای شاعر است.

 

رنگ آبی، شعله‌های سراب: تصویرسازی‌های شاعر، این خورشید را از گرمای سوزان و رنگ آشنای زرد و نارنجی فراتر می‌برد. رنگ آبی، نماد آرامش، وسعت و امید، و شعله‌های سراب، اشاره‌ای به دست نیافتنی بودن و خیالی بودن این خورشید دارند.

 

شاخه های منعطف، برگ های سبز و آبی: این تصویر، خورشید را از یک جسم آسمانی به یک موجود زنده و پویا تبدیل می‌کند. شاخه‌های منعطف، نمادی از سازگاری و انعطاف‌پذیری، و برگ‌های سبز و آبی، ترکیبی از حیات و آرامش، تصویری لطیف و دلنشین از این خورشید خیالی را به خواننده ارائه می‌دهند.

 

رهایی از دنیای زمینی: شاعر با دل بستن به این خورشید، از دنیای زمینی و محدودیت‌های آن رها می‌شود. او آماده است تا چون "قاصدکی در دست باد" به سوی این خورشید آبی رنگ و این "بی انتها" پرواز کند.

 

عشق و امید: این شعر در نهایت، بیانگر عشقی عمیق و امیدی بی پایان است. یادآوری این خورشید دگر، دل شاعر را "آبی چو دریا" می‌کند و به او قدرتی فراتر از "شکوه آسمان" می‌بخشد.

 

تحلیلی مختصر:

 

استعاره اصلی: خورشید دگر، استعاره‌ای از آرزو، امید، عشق، و یک هدف متعالی است که در دنیای واقعی یافت نمی‌شود.

زبان شعر: زبان شعر ساده، روان و سرشار از تصویرسازی‌های زیباست.

حس و حال: حس و حال شعر، آمیزه‌ای از امیدواری، اشتیاق و رهایی است.

"خورشیدی دگر" دعوتی است به تخیل و رویاپردازی. دعوتی است به یافتن خورشیدهای شخصی خودمان، خورشیدهایی که به زندگی‌مان رنگ و معنای بیشتری می‌بخشند.

 

این شعر، اثری کوتاه اما ماندگار است که با زبان ساده و تصاویر زیبا، مخاطب را به دنیایی از خیال و امید می‌برد و او را به جستجوی خورشیدهای درونی خود ترغیب می‌کند.  

 نوید آگاه

 

 

 

تحلیل شعر "خورشیدی دگر

 

«خورشیدی دگر» روایت دل است از رهایی، از ترک این جهان، و دلبستگی به جهانی دیگر که سراسر نور، آرامش و آبیِ مطلق است.

 

خورشید دوم در این شعر، استعاره‌ای از حقیقتی فراتر از جهان مادی است؛ شاید خداوند، یا حقیقت مطلقی که دل شاپور به آن دلبسته است.

 

«رنگش آبی» یعنی خروج از آتش و التهاب، و رسیدن به آرامش و لطافت.

 

«شاخه‌های منعطف، برگ‌های آبی‌تر ز دریا» تصویری از زیستن در هماهنگی با هستی‌ست؛ دنیایی که طبیعت، شعله، و نور، همه مسالمت‌آمیز و پذیرنده‌اند.

 

قاصدک نمادی از سبکی، رهایی و تسلیم محض است. شاعر می‌گوید: بی‌هیاهو می‌روم، چون قاصدک در دست باد.

 

«آسمان می‌خزد در زیر پاها» نهایت پرواز است، جایی که آسمان هم دیگر سقف نیست، بلکه فرش حضور اوست.

 

پیام نهایی:

شاپور در این شعر از زمین جدا شده؛ نه با ناامیدی، بلکه با شور وصال. این خورشید دیگر، روشنی دل اوست، «دل فروزان‌تر ز خورشید جهان‌افروز».

نوید آگاه

کلمات کلیدی
مدیر سایت
تهیه کننده:

مدیر سایت

ویدئوها

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

ارسال نظر

نظر خود را وارد نمایید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *