نور ولایت در دلهای ما The Light of Wilaya in Our Hearts
ای علی جان | O Ali Jan سروده دکتر حجتاله سلیمانی (شاپور) A Poem by Dr. Hojatollah Soleimani (Shapur)
شعر «ای علی جان» تجلی عشق و ارادت شاعر به امام علی (ع) است، که او را مظهر عدالت، محبت و انسان کامل میداند. زبان ساده و تکرار عبارت «ای علی جان» احساس نزدیکی و احترام عمیق را منتقل میکند. تصاویر شاعرانه مانند «ماه و خورشید جهانافروز» و «نور در نگاهت» نمایانگر نقش هدایتگری و نورانیت امام علی (ع) هستند. این اثر، ولایت را فراتر از مفهوم سیاسی به عنوان یک حقیقت عرفانی و پیوند محبت و انسانیت به تصویر میکشد. The poem "O Ali Jan" reflects the poet’s deep love and reverence for Imam Ali (AS), portraying him as the embodiment of justice, love, and the perfect human. The simple language and repeated phrase “O Ali Jan” create a heartfelt connection. Poetic images like “the moon and sun illuminating the world” and “light in your gaze” symbolize Imam Ali’s guidance and spiritual radiance. The poem presents Wilaya beyond political meaning, as a mystical truth rooted in love and humanity.
جشن نور و ولایت در بزرگترین عید شیعیان The Festival of Light and Guardianship in the Greatest Shia Eid
عید غدیر خُم تجلی ولایت و کمال دین Eid al-Ghadir Khumm Manifestation of Guardianship and Completion of Faith
شعر «عید غدیر خُم» جلوهای است از بزرگداشت روزی مقدس در فرهنگ شیعی، روزی که پیامبر اسلام (ص) ولایت امام علی (ع) را به عنوان وصیخود اعلام کرد. شاعر ، اهمیت این عید را به عنوان نقطه کمال دین اسلام و نمادی از نور هدایت و صداقت بیان میکند. فضای شعری سرشار از شور و احترام به علی (ع) و یادآوری آیات قرآنی مرتبط با غدیر است که نشاندهنده عمق ایمان و تعلق خاطر شاعر به این واقعه مهم است. شعر «عید غدیرخم» به 10 زبان انگلیسی، عربی، فرانسوی، آلمانی، روسی، ترکی استانبولی، اسپانیایی، اندونزیایی ، چینی و هندی ترجمه شده است. و مقاله تحلیلی آن به دو زبان در دسترس است. “Eid al-Ghadir Khumm” is a poetic tribute to a sacred day in Shia tradition, marking the Prophet Muhammad’s appointment of Imam Ali as his rightful successor. Through exalted and reverent language, the poem highlights the festival as the culmination of Islamic faith and a beacon of guidance and truth. The verses reflect deep devotion and recall Quranic revelations, emphasizing the spiritual significance of this historic event. in 10 languages.
مرثیهای برای دلهایی که در خاطرهها جا ماندهاند A lament for hearts
گسسته پرواز دل در آسمان خاطرهها Severed A Soul’s Flight Through the Sky of Memories
شعر «گسسته» روایتیست از دلی تنها و خسته که در کوچههای خاطره، بهدنبال ردّی از گذشته میگردد. شاعر با نگاهی حسرتبار به کودکی و روزهای سپریشده، تصویری از جدایی و اندوه میآفریند. صدای غم، درهای بسته، کبوتر رهایی و آسمان، نمادهایی از آرزوی وصال و رهاییاند. این شعر، نواییست از دل شکستهای که هنوز به آسمان امید مینگرد. این شعر به شش زبان ترجمه شده و مقاله تحلیلی آن به دو زبان در دسترس است. “Severed” is a lyrical reflection on loneliness and longing, as the poet wanders through the alleys of memory. With echoes of childhood and lost times, the poem paints a sorrowful image of separation. Symbols like a closed door, a mourning sound, and a dove rising to the sky evoke the soul’s yearning for release. It is a tender voice of a broken heart still gazing upward in hope. This poem has been translated into six languages, and an analytical article is available in both Persian and English.
درنگی در سرمای درون در آستانه بهار Reflecting Inner Coldness on the Verge of Spring
سرگشته؛ زمستانی در دل بهار Sargashteh: A Winter Within the Heart of Spring
شعر «سرگشته» تصویری از حیرت و دودلی روح در دل فصل بهار است. در حالی که طبیعت به شکوفایی رسیده، دلِ شاعر هنوز در سرمایی درونی سرگردان است. این تضاد میان بیرون و درون، بیانگر ناپایداری احساسات انسان در مواجهه با تصمیمهای مهم زندگی است. زبان شعر ساده و کلاسیک است و با تصویرهایی از «سرما»، «بهار» و «دوگانگی» مخاطب را به تأمل درونی میبرد. پیام نهایی، پذیرش واقعیتهای متغیر درونی در برابر ظواهر فریبنده بیرونی است. این شعر به ده زبان زنده دنیا ترجمه شده و مقاله تحلیلی دوزبانه آن در مجله ندای ایثار منتشر شده است. Sargashteh reflects a soul’s confusion and hesitation, lost in the inner coldness even as spring blossoms outside. The poem contrasts external renewal with internal unrest, portraying emotional ambiguity in times of choice. Using classical language and nature imagery, it invites reflection on life’s inner contradictions. This poem is translated into 10 languages, with a bilingual analytical article available in Nedaye Isar magazine.
دعوتی صمیمانه به پاسداشت جان و نعمتهای بیبدیل زندگی A heartfelt call to cherish life and its priceless blessings
قدردان: قدردانی از نعمت جان سرمایهای فراتر از ثروت Gratitude for Life’s Gift A Wealth Beyond Riches
این شعر، دعوتی صمیمانه به جوانان برای قدرشناسی از نعمت جان و سلامت است. شاعر با زبانی ساده و صمیمی، برتری ارزش جان را بر ثروت یادآور میشود و به اهمیت تغذیه سالم، توجه به درمان و ارتباط با خداوند اشاره میکند. اثری آموزشی، معنوی و امیدبخش که با نگاهی مهربانانه به زندگی مینگرد. این شعر به شش زبان ترجمه شده و مقاله تحلیلی آن نیز به دو زبان فارسی و انگلیسی در دسترس است. This heartfelt poem gently invites youth to value their health and soul above material wealth. With warm, simple language, the poet emphasizes the importance of a healthy lifestyle, timely treatment, and a spiritual connection with God. It is an uplifting, instructive piece filled with kindness and wisdom. The poem is available in six languages, accompanied by a bilingual (Persian-English) analytical article.
در ستایش تطهیر دل و میزبانی خداوند
خانه بارانی، دل بهاری (Rainy Heart ) شعر عرفانی برای دلهای روشن
شعر «خانه بارانی» اثری نمادین و عرفانی از دکتر حجتاله سلیمانی (شاپور) است که در بزرگداشت عطار نیشابوری سروده شده و با زبانی ساده اما عمیق، به مفاهیم سلوک درونی، تهی شدن از خویش و آمادگی برای تجلی نور الهی میپردازد. خانه بارانی در این شعر نماد قلبی است که با اشک و نیاز بارور شده و آماده دریافت عنایت الهی است. شاعر با دعوت به تطهیر دل، زدودن خودخواهی و فروتنی در برابر معشوق، خواننده را به تأمل در ساحت وجودی خود میکشاند. تصاویر شاعرانهای چون «نان دادن به دل» و «جارو زدن خانه جان» نشاندهنده رویکرد عملی به سلوک معنوی هستند. مخاطب اصلی شعر، خودِ شاعر است که در پایان، با خطاب مستقیم به «شاپور»، آینهای از بیداری درونی ارائه میشود. این شعر در قالبی نو، پیوندی زنده میان حکمت عرفانی عطار و زبان امروزین برقرار میکند و ارزش آن در احیای مفاهیم عمیق عرفان ایرانی در قالبی ساده، لطیف و تأثیرگذار است.
تجلی هنر الهی در تجربه زیستن
زندگی، شورشِ باران و پنجره (Life)
شعر «زندگی» اثری تأملبرانگیز و روحنواز است که به ژرفترین ابعاد حیات انسانی و تجربهی زیستن میپردازد. شاعر با نگاهی عاطفی و عرفانی، زندگی را نه صرفاً در جریان زمان، بلکه در حس جاری گل، در باران و پنجره، در دلباختگی و ساختن، و در شورشهای ناگهانی معنا میبخشد. او از عناصر طبیعت همچون «گل»، «باران» و «درخت» بهره میگیرد تا نشان دهد زندگی چیزی فراتر از زیستن روزمره است؛ نوعی پیوند حسی با هستی و آفرینش. در این میان، مفهوم دلسوختگی، غمزدایی، خاطرهسازی و آشنایی با طبیعت، همگی در راستای برجسته کردن معنای لطیف و هنری زندگی نقش ایفا میکنند. در پایان، با جملهی درخشان «زندگی یک هنر است و هنرمند خداست!» شاعر اوج معنا را در پیوند میان خالق و خلقت ترسیم میکند. این شعر با زبان ساده اما عمیق، بینشی معنوی و زیباشناختی به خواننده میبخشد و در زمرهی آثار ژرفنگر معاصر قرار میگیرد.
سفر به ژرفای دل، میان خیال باغ و حقیقت درون
باغ افسون؛ تجلی زیبایی و تردید در آینه جان Enchanted Garden
شعر «باغ افسون» سفری است درونی به باغهای پنهان جان، که در آن شاعر میان رؤیا و واقعیت، میان باغ و سراب، نوسان میکند. او «باغ دل» را «سراب» مینامد و این تعبیر paradoxical را دستمایه تأملی فلسفی-عرفانی قرار میدهد: آیا باغ، حقیقتی بیرونی است یا انعکاسی از وهمی درون؟ این تردید، نشانهی بیداری روحی و دغدغهی معنوی شاعر است. در ادامه، باغ درونی با رنگی از سرسبزی و شکوفایی توصیف میشود که با مفاهیم شادی، میوههای شیرین، و شکوفههای امید همراه است. در بیت پایانی، مخاطب محبوب شاعر به عنوان «باغ من» و «باغ پربار» ظاهر میشود؛ تمثیلی از معشوق الهی، یا ذات انسانی روشن. شعر در قالبی غنایی با زبانی ساده اما تصویرآفرین سروده شده است. مضمون عرفانی این شعر، به ویژه با رویکرد مولانا در «مثنوی» و حافظ در «غزلهای عاشقانهی سلوکی» همداستان است. «باغ افسون» پیامی امیدبخش دارد: حقیقت در دل ماست، اگر چشمی برای دیدن داشته باشیم.
سرودهای آرامشبخش در ستایش حضور الهی A soothing poem in praise of the Divine Presence
او؛ مرهم دل، روشنی جان He: The Balm of the Heart, the Light of the Soul
شعر «او» سروده دکتر حجتاله سلیمانی (شاپور)، اثری سرشار از آرامش، ایمان و شکرگزاری است که با زبانی ساده و لطیف به ستایش یاریدهندهای آسمانی میپردازد. شاعر با بهرهگیری از تصویرهایی چون مرهم، گل، آب گوارا و جواهر، چهرهای روشن از محبوبی الهی ترسیم میکند که حضورش، دل را شفا میبخشد. این شعر، که تاکنون به پنج زبان (انگلیسی، عربی، فرانسوی، روسی و چینی) ترجمه شده، پلی میان دل شاعر و جان جهانیان ایجاد کرده است. مقاله تحلیلی این اثر نیز به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر شده است. The poem "He", composed by Dr. Hojatollah Soleimani (Shapur), is a serene and devotional piece that gracefully celebrates a heavenly source of comfort and healing. Through gentle language and uplifting imagery—such as balm, blossoms, clear water, and radiant jewels—the poet paints the portrait of a divine presence that soothes the soul. This poem has been translated into five languages (English, Arabic, French, Russian, and Chinese), creating a heartfelt bridge between the poet’s spirit and a global audience.
ویژهنامه سوم خرداد | سالروز آزادسازی خرمشهر Special Issue: Liberation of Khorramshahr
خرمشهر آزاد شعر مقاومت و عرفان در قالب غزل Khorramshahr is Free A Poem of Resistance and Mysticism in the Form of a Ghazal
شعر «خرمشهر آزاد» سرودهی دکتر حجتاله سلیمانی (شاپور)، بازتابی از حماسه، ایمان و عرفان در قالب غزل است. این شعر به مناسبت سالروز سوم خرداد، آزادسازی خرمشهر، سروده شده و با زبانی شاعرانه، نقش ایثار شهیدان، ارادهی ملت و هدایت الهی را در این پیروزی تاریخی به تصویر میکشد. این اثر به پنج زبان زندهٔ دنیا شامل انگلیسی، فرانسه، روسی، چینی و عربی ترجمه شده است تا پیام جهانی مقاومت “Khorramshahr is Free” is a ghazal by Dr. Hojatollah Soleimani (Shapur), portraying a powerful blend of epic resistance, divine love, and mysticism. Written on the anniversary of the liberation of Khorramshahr (May 24), the poem pays tribute to the sacrifices of martyrs, the unity of the Iranian people, and the spiritual guidance that led to this historic victory. Through symbolic language and heartfelt imagery, the poem captures the emotional and sacred essence of a city reborn in freedom and glory. The recurring invocation of blood, light, and blossoms reflects a deeper mystical reading beyond political narrative.