• 03 بهمن 1403

آتش دل

شعر آتش دل (fire of the heart)

شعر آتش دل

شعر آتش دل راز و نیاز با خالق هستی خدا در قالب شعر

آتش دل

آتش دل

 

این دل شوریده جانا، از تو دارد یک نشانی

کان نشان در آسمانم، می کند آتشفشانی

 

در سراپرده دلم را ، می کند آرام جانم

که اندراین ره، سوز دل ها کمترین است ار تو دانی

 

آتش دل نیست کمتر ، ز آتش آتشفشانی

آتش اندر دل غریب است آب چشمت مهربانی

 

آب اگر ریزی بر آتش ، آتشی بر جا نماند

در عجب هستم که آبم می شود آتشفشانی

 

آتش من گر گرفته ، از وجودت در درونم

آتشم را آب دیده، می کند آتشفشانی

 

سوز دل، در دل سرایم ، می طلب آب از سرابم

آب جاری در نگاهم ، می دهد ز آتش نشانی

 

دل بسوزد از فراقت ، می زند آتش به جانم

آتش جان، آتش دل ، دارد از آتش نشانی

 

جان سوخته ز آتش دل، می زند آتش به عالم

می شود دل در سرایت ، جان بی دل، جاودانی

 

آتش این دل خدایا، بهترین است در دو عالم

آتشم ده  برترینم!  آتش جان آفرینی

 

آفرین بر آتشت، آتش بزن بر جان و روحم

آتشت را دوست دارم ، آتشی زان بهترینی

 

ای خدای آب و آتش ، نور چشم آتش جان

می کند شاپور، جانش، جان بر آن آتش فدایی

 

آتش جان آتشی سوزنده باشد در دو هستی

آتشی که همتا ندارد، جز به جان و دل تو دانی.

 

شعر از شاپور دکتر حجت اله سلیمانی 15 خرداد 1403

کلمات کلیدی
مدیر سیستم
تهیه کننده:

مدیر سیستم

ویدئوها

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

ارسال نظر

نظر خود را وارد نمایید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *