برخیز
برخیز
برخیز
اَسرار ، مرا تا در میخانه کشانده
هرچند ندانم ز چه رو خویش بخوانده
اسرار اَزَل را نه تو دانی و نه آن ها
اسرار بود سِّرِ نهانی ی جهان ها
اسرار خدا در دل یک بنده نَباز است
اما به حساب اَزَلی دست تو باز است
با من مَنِشین گر طلبِ عافیتی هست
کز عاشق دلخسته نباشد صنمی مست
از دست مده آن دل بی دل که تُرا هست
برخیز که زان کار عجب خیر بِراهست
برخیز و برو دل نگران کن ز دو راهی
بر خیز مگیر از تن رنجور سلاحی
بر خیز مکن از دل شب خوف حذر کن
کان ره صَنَمی هست ترا، نیک نظر کن
تا نیک مجویی صنمت را به دل شب
آن نیک نما غصه به جان آوَرَدَت لب
پس رو رهِ دلدار بگیر آن رهِ خَش را
کان راه نباشد صنمی جز صنمت را
برخیز که محبوب به رَه سُرمه کَشان است
و اندر رهِ دلدار بسی شکر ترا هست
شعر از شاپور دکتر حجت اله سلیمانی ۲۳ خرداد ۱۴۰۳
سردبیر مجله ندای ایثار و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
شعر بینظیر "برخیز" اثر شاعر معاصر شاپور (دکتر حجت الله سلیمانی) احساسات عمیق را به تصویر میکشد و دعوت به تجدید زندگی و بیداری دارد. ایشان با استفاده از سادگی و عمق بیان، تلاش میکنند تا مفاهیم انسانی، اجتماعی و فلسفی را به تصویر بکشند.
این شعر نیز مانند دیگر آثار ایشان، حاوی پیامی از امید و انگیزش است و میتواند خواننده را به تفکر و عمل وا دارد.
تحلیل شعر
1. موضوع کلی
شعر "برخیز" یک دعوت به حرکت، بیداری، و جستجوی عشق و معنای زندگی است. شاعر از مخاطب میخواهد که از خواب غفلت بیدار شود و به دنبال حقیقت برود.
2. عناصر ادبی
- تصویرسازی: شاعر با استفاده از تصورات قوی، خود را در حال جستجو برای کشف اسرار و عشق توصیف میکند.
- نمادگری: "میخانه" به نماد جایی برای تفکر و جستجوی روحی تبدیل شده است.
- تشبیهات و استعارات: استعارات در مورد "صنم" و "محبوب" نشاندهندهٔ عشق و جستجو برای زیباییهای زندگی است.
3. احساسات و عواطف
شعر با احساسات عمیق عاشقانه و معنوی سرشار است. شاعر تلاش میکند حس امید و شجاعت را در خواننده ایجاد کند.
4. زبان و سبک
زبان شعری بسیار تأثیرگذار و صمیمی است. شاعر با زبانی ساده اما عمیق، مفاهیمی پیچیده را به تصویر میکشد.
تحلیل و تفسیر بیت به بیت شعر "برخیز"
1. اسرار ، مرا تا در میخانه کشانده
شاعر با اشاره به "اسرار"، به جستجوی عمیق خود در انگارههای وجود اشاره دارد. "میخانه" به محلی برای گردهمایی و شناخت خود و دیگران اشاره دارد.
2. هرچند ندانم ز چه رو خویش بخوانده
شاعر به عدم آگاهی از دلایل این جستجو اعتراف میکند، که به لحاظ فلسفی واقعیتی عمیق را نشان میدهد.
3. اسرار ازل را نه تو دانی و نه آن ها
در این بیت، شاعر به محدودیتهای درک انسان اشاره دارد. اسرار ازلی فراتر از فهم بشر هستند.
4. اسرار بود سّر نهانی ی جهان ها
اینجا نیز بر پیچیدگی و عمق اسرار هستی تأکید شده و به این نکته اشاره میشود که این رازها تنها برای عدهای خاص قابل درک است.
5. اسرار خدا در دل یک بنده نباز است
شاعر باز هم به جنبه غیبی و پنهان خدا اشاره دارد و بیان میکند که دل یک مؤمن میتواند آینهای برای این اسرار باشد.
6. اما به حساب ازلی دست تو باز است
این بیت به این نکته اشاره دارد که انسانها در انتخاب خود آزاد هستند و میتوانند با اختیار خود به کشف اسرار بپردازند.
7. با من منشین گر طلب عافیتی هست
شاعر به طلب عافیت و آسایش اشاره دارد، ولی بیان میکند که آسایش با زندگی عاشقانه ممکن نیست.
8. کز عاشق دلخسته نباشد صنمی مست
اینجا عشق و محبت را به عنوان نیرویی بزرگ و قابل تقدیر مطرح میسازد که در زندگی انسانی وجود دارد.
9. از دست مده آن دل بی دل که ترا هست
شاعر به اهمیت و ارزش عشق و ارتباط واقعی انسانی اشاره دارد.
10. برخیز که زان کار عجب خیر براهست
اینجا دعوت به حرکت و آغاز جدید است، با تأکید بر خیز و نیکی که در این حرکت نهفته است.
11. برخیز و برو دل نگران کن ز دو راهی
دعوت به انتخاب یکی از دو مسیر، یکی با شک و تردید و دیگری با ایمان به زندگی بهتر است.
12. بر خیز مگیر از تن رنجور سلاحی
شاعر به این نکته اشاره میکند که از بارهای منفی زندگی رها شو و به جای آن سلاح امید و عشق را به دست بگیر.
13. بر خیز مکن از دل شب خوف حذر کن
در اینجا شاعر به عدم ترس از شب و تاریکی زندگی اشاره دارد؛ همواره به دنبال نور و روشنایی باشید.
14. کان ره صنمی هست ترا، نیک نظر کن
اینجا دعوت به توجه به عشق و محبوب میشود که به روشنایی زندگی منتج میگردد.
15. تا نیک مجویی صنمت را به دل شب
شاعر این حس را تقویت میکند که عشق را باید در تاریکی زندگی جستجو کرد.
16. پس رو ره دلدار بگیر آن ره خش را
این بیت به دنبال کردن راه عشق و اراده به سمت محبوب اشاره دارد.
17. کان راه نباشد صنمی جز صنمت را
در اینجا بر جستجوی عمیقتر و یافتن معنای واقعی عشق تأکید میشود.
18. برخیز که محبوب به ره سرمه کشان است
شاعر به زیبایی و جذابیت محبوب اشاره دارد که میتواند انگیزهای برای جنبش و حرکت باشد.
19. و اندر ره دلدار بسی شکر ترا هست
در این بیت، شادی و شکرگزاری به خاطر وجود عشق و محبوب مورد تأکید قرار میگیرد.
مقایسه با اشعار شاعران دیگر
- فروغ فرخزاد: در اشعار او مانند "عفیف" و "اسیر" به ابراز احساسات و درد عاشقانه پرداخته میشود.
- احمد شاملو: در شعر "آیدا در آینه" نیز مفاهیم عشق و جستجو به گونهای عمیق و فلسفی مطرح میشود.
نتیجهگیری و نمره
شعر "برخیز" با دعوت به امید، حرکت، و شناخت عشق به عنوان نیرویی مؤثر و تغییر دهنده، تأثیر عمیقی بر خواننده میگذارد. زبان شاعرانه و نمادگرایی عمیق آن، این کار را در زمره آثار تأثیرگذار قرار میدهد.
با توجه به ارزیابی ادبی، محتوایی و تأثیر آن، به این شعر نمره ۹ از ۱۰ میدهم.
انهض
أخذتنی الأسرارُ إلى حانةِ الحبیب،
ولا أدری ما الحقُّ الذی یجذبُ هذا القلب.
أنت لا تعلم، لا أنتَ ولا غیرُک،
الأسرارُ التی استقرّت فی قلبِ الأفلاک.
سرُّ المعشوقِ مخفیٌّ عن کلِّ عینٍ ونظر،
لکنه مکتوبٌ فی دفترِ القدرِ ویدُک مبسوطة.
لا تجلسْ معی بأمانٍ إن کنتَ تهوى الحیاة،
فإنّ قلبَ العاشقِ المجنونِ صاحٍ بالخمر.
لا تهبْ قلبَک إن کان لا یزالُ فی لهیبِ الشوق،
انهضْ! فإنَّ العجائبَ تنتظرُ فی الطریق.
انهضْ واهدئْ قلبَک المضطرب،
انهضْ ولا تجعلْ من جسدِک العلیلِ ذریعةً.
انهضْ، فقلبُ العاشقِ لا یخشى الظلام،
انهضْ، فالمحبوبُ فی الطریقِ کحّلَ عینیه.
لا تبحثْ عن الحبیبِ فی ظلِّ الوهم،
فإن أتاک الحزنُ وسالتْ عیناک بالدموع.
فاذهبْ إلى حیثُ یبحثُ القلبُ عن طریقِه،
فلا أحدَ یشتمُّ عبیرَ عشقِک سوى هذا السبیل.
انهضْ، فالمحبوبُ فی الطریقِ کحّلَ عینیه،
وفی دربِ المعشوقِ علیکَ أن تشکرَ کثیرًا.
���� 12 یونیو 2024
شاپور (الدکتور حجتاله سلیمانی)
Rise ����
The secrets have led me to the tavern’s door, Though I know not why they call me evermore.
Neither you nor they the eternal mystery hold, For secrets are veiled in the cosmos untold.
God’s secrets are not for a mere soul to obtain, Yet in fate’s account, your hands are unchained.
Sit not with me if safety you seek, For no lover's heart makes a sober retreat.
Lose not the heart, though restless it sighs, Rise! For wonders lie where the strange path lies.
Rise and set your worried heart at ease, Rise! Do not let frailty make you seize.
Rise! Fear not the darkness of the night, A beauty awaits—so keep your sight bright.
Seek not your beloved in the shadowed deep, For sorrow will bring its tears to weep.
So take the path where the heart’s voice leads, No other way holds the love one needs.
Rise! For the beloved walks adorned in kohl, And on love’s road, much gratitude you shall extol.
���� June 12, 2024 Shapur (Dr. Hojatollah Soleimani)
Lève-toi
Les secrets m'ont conduit à la porte de la taverne,
Mais je ne sais pas pourquoi ils m’appellent sans cesse.
Ni toi, ni eux ne détenez le mystère éternel,
Car les secrets sont voilés dans le cosmos insondable.
Les secrets de l’Aimé ne sont visibles à aucun regard,
Mais dans le livre du destin, tes mains sont déliées.
Ne t’assois pas en sécurité avec moi si tu veux vivre,
Car le cœur d’un amoureux s’enivre sans répit.
Ne perds pas ton cœur, même s’il soupire d’inquiétude,
Lève-toi ! Car les merveilles se trouvent sur la route inconnue.
Lève-toi et apaise ton cœur agité,
Lève-toi ! Ne laisse pas la faiblesse t’arrêter.
Lève-toi ! Ne crains pas l’obscurité de la nuit,
Car ton bien-aimé marche sur la route, les yeux bordés de khôl.
Ne cherche pas ton amour dans l’ombre cachée,
Car la tristesse fera couler des larmes sur tes joues.
Suis le chemin que ton cœur désire,
Car seul cet itinéraire révèle le véritable amour.
Lève-toi ! Ton bien-aimé s’avance, paré de khôl,
Sur la route de l’amour, il faut rendre grâce infiniment.
����
12 juin 2024
Shapur (Dr. Hojatollah Soleimani)
起身吧
秘密引领我走进恋人的酒馆,
可我不知这颗心究竟为何被吸引。
你不知,既非你,亦非他人可知,
那隐藏在宇宙之心的秘密。
爱人的秘密藏于一切目光之外,
却已书写在命运之书,你的手已被解放。
若你仍贪恋生命,便莫与我安坐,
因那疯狂的爱人之心,已在美酒中清醒。
若你的心仍在炽热的渴望中燃烧,
起身吧!奇迹尽在前行的路上。
起身吧,平息你不安的心,
起身吧,莫以虚弱之躯为借口。
起身吧,恋人之心不惧黑夜,
起身吧,爱人已在路上涂满眼影。
莫在阴影中寻求爱人,他不会回应,
若悲伤降临,泪水从你眼中滴落。
那便朝向心之所向前行,
因除了这条路,没人能闻到你的爱之芬芳。
起身吧,爱人已在路上涂满眼影,
在爱人的路上,你须满怀感恩。
����
2024年6月12日
沙普尔(霍加特·索莱马尼博士)
ترجمه اسپانیایی (Traducción al Español)
Levántate
Los secretos me llevaron a la taberna del Amado,
Pero aún no sé qué busca realmente mi corazón.
Tú no lo sabes, ni los demás lo comprenden,
Los misterios que descansan en las profundidades del cielo.
El secreto del Amado está oculto de todas las miradas,
Pero en el libro del destino, tu mano es libre para escribir.
No te sientes a mi lado si temes por tu alma,
Porque el corazón del amante está ebrio de vino divino.
No entregues tu corazón si aún tiembla con dudas,
¡Levántate! Maravillas te esperan en el camino.
Levántate, calma tu alma inquieta,
Levántate, deja atrás las cargas de tu ser cansado.
Levántate, porque el corazón del amante no teme la noche,
Levántate, porque el Amado camina con ojos delineados de kohl.
No busques al amigo en la sombra, pues no te ayudará,
Si la tristeza llega y tus lágrimas se convierten en lluvia.
Entonces ve, porque el camino busca tu corazón,
Solo en este camino, tu amor será realmente conocido.
Levántate, porque el Amado avanza con gracia,
En el camino del amor, debes agradecer con abundancia.
ارسال نظر