گنج درون
گنج درون
در درون همه گنج هایی نهفته است . فقط کافی است راه دسترسی به آن گنج ها را بیابی. آنگاه می توانی به نهایت و کمال مقدر شده خود برسی.
گنج درون
1-گنج درون
در درون همه ما گنج هایی نهفته است . همانطور که هر گنجه ای کلیدی دارد. باید کلید گنج خودت را پیدا کنی و در آن را بگشایی تا بتوانی از گنج های ذی قیمت آن که از جانب پروردگار برای تو به ودیعه نهاده شده استفاده کنی. گنج درونت را بشناسی و آنرا به کار گیری. چرا که اگر اینکار را نکنی به گونه ای به نعمت های الهی تعبیه شده در وجودت بی توجه ای نشان داده ای و ناشکری کرده ای و ناسپاسی کرده ای . بزرگ ترین ناسپاسی به زبان نیست بلکه به عملکرد انسان است.
برای استفاده از گنج های درونی باید مقدماتی را رعایت کنی. در این مسیر باید خودت را بهتر بشناسی. همانگونه که برای شناخت قطعات یک اتومبیل یا هر وسیله دیگری به دستورالعمل های کاتالوگ آن نگاهی می افکنی. در نظر داشته باش که سازنده تو نیز رهنمودهایی برایت دارد که این رهنمود ها یا از طریق شهود و مکاشفه و علم لدنی و دانش های غیر اکتسابی و یا از انبیا و اولیا و ائمه اطهار به واسطه قران کریم و احادیث و روایات در اختیار تو قرار گرفته است.
حداکثر استفاده را از آنها می کنی تا خودت را بهتر بشناسی و بتوانی سهل تر به گنجینه های درونی خودت دست یابی. نگران نباش گنج ها متعلق به خودت است. احساس گناه نکن اگر ناخنکی به آن ها زدی . زیرا این گنج ها به واسطه کائنات از فرمان خداوند برای تو و فقط برای تو در نظر گرفته شده است. ولی برای اینکه قدر و ارزش آن ها را بدانی باید تلاش کنی و کلید در گنج های درونی خودت را بیابی و در آنرا بگشایی و نور خیره کننده گنج ها را ببینی و از آن ها بهره ببری. آنگاه است که حس می کنی به کمال وجودی خودت نزدیک تر شده ای. یافتن و استفاده از این کلید از آن چیزی که فکر می کنید بسیار آسان تر است!
2-گنج درون: خاموشی ذهن
ذهن جمع اضداد است. به گونه ای می توانی کلید ورود به گنج های درون را ذهن در نظر بگیری. اما از جنبه ای دیگر شاید ذهن موتور همیشه روشنی باشد که فقط حواس ترا از موضوعات اصلی پرت می کند. هرگز خاموش نمی شود و ترا به هر سو که بخواهد روانه می سازد.
ذهن را نمی توان خاموش کرد اما به افکار ذهنی نامربوط ناسالم و برهم زننده ی آرامش می توان بی توجه بود. نکته ی کلیدی اینجاست که آرامش راهی است سرسبز که شمارا به سوی گنج های درون رهنمون می سازد. شما نمی توانید با افکار موذی و آزاد دهنده و تلف کننده انرژی ها وقدرت های درونی مبارزه کنید. نمی توانید به آن ها آسیبی برسانید. نمی توانید بجنگید. افکار مزاحم ناگوار، سوگواری ها، حوادث ناخوشایند، افکار پلید، اگر بخواهید با آنها مبارزه کنید آنها قوی تر می شوند. و در گستره ی ذهن تان ریشه می دوانند و در ذهن و روح شما مبارز می طلبند، هماورد می خواهند. شما نمی توانید با آن ها مبارزه کنید. ولی می توانید به آنها بی توجه باشید. همین نکته می تواند آن ها راضعیف کند؛ آنقدر ضعیف که دیگر کارایی خود برای مشغول سازی ذهن شما را از دست بدهند. ذهن شما را دست کم برای دقایقی راحت بگذارند تا بتوانید برای دقایقی به آرامش زمینه ساز گشودن گنج های درون دست یابید. گنج ها بسیار ارزشمند هستند. شما را به خواسته های معنوی و کمال تان نزدیک و نزدیک تر می سازند. آن ها شما را بحد اعلای وجودتان نزدیک و نزدیک تر می سازند پس نمی توانید از آن ها چشم پوشی کنید. گشودن قفل در گنج های درون باید یکی از اهداف مهم زندگی شما قلمداد شود. چرا که اگر به آن به عنوان یک هدف مهم نگاه نکنید به واقع خود را از موهبت های الهی محروم ساخته اید. به دور و بر خود نگاهی بیندازید . حتما دیده اید کسانی یک شبه ره صد ساله را طی کرده اند و شاید قبطه خورده اید. اما تا بحال از خود پرسیده اید که این سرعت سرسام آور در رسیدن ونیل به آرزوها وخواسته های بشری از کجا ناشی شده است. بله الان می دانید که آن ها راه گشودن قفل گنج های درون را یافته اند. باید انرژی به خرج دهید و باید عاشقانه دنبال این مهم باشید. خدا در همین نزدیکی است. او نزدیک تر از رگ گردن به شماست[1]. کمک تان می کند. حرکت کنید. به حرکت تان برکت می دهد.
3-گنج درون: تو می توانی!
توجه خودتان را به یک امر ساده معطوف کنید. شباهنگام وقتی از کار روزانه رها شدید. در منزل همه لامپ ها را خاموش کنید . دستگاه های برقی را از برق جدا کنید. تلویزیون را خاموش کنید موبایل را کنار بگذارید و در سکوت کامل چشم هایتان را ببندید. هیچ چیزی در بیرون شما نیست. هرچه هست در درون شماست. هر نیازی پاسخی در درونتان دارد. نیازی به پیشامدهای بیرون ندارید. نیازی به قدرت های پوشالی بیرون از خودتان ندارید. هرچه هست در درون خودتان است. پس باید مثل یک درخت پر بار به روی خودت خم شوی و از خودت پاسخ را دریافت کنی. در این مسیر نیاز به هیچ احدی نداری جز محبت لایزال خدا و همراهی خودت. تو توانمندی! تو توانایی! تو قادری! تو می توانی!
اما برخلاف مطالبی که اینجا و آنجا می خوانی ذهنت را نمی توانی خاموش کنی. فقط به افکار ناصواب ویران کننده بی توجه باش! با توجه بیشتر به ساده ترین نعمت ها که اتفاقا اساسی ترین و بزرگ ترین نعمت های خداوند است. بزرگ ترین نعمت ها در درون توست . آیا از آن آگاهی یا بی خبری! می دانی که بی خبری نشان از عدم ندارد. آن نعمت وجود دارد. نعمت بزرگی که هر لحظه با توست و تو آنرا شاید کوچک می انگاری. از بدو تولد با تو بوده، هست و خواهدبود. در لحظه لحظه از زندگی ات کنارت بوده به تو توجه داشته. تو لحظه ای به او توجه نمی کردی و او توقعی نداشت. یک عمر به تو توجه کرده است و تا آخرین لحظه نیز به تو توجه خواهد کرد. همواره همراه توست و خواهد بود. عزیز ترین عزیزانت ممکن است بنا به عللی در برهه ای از زندگی ات ترا ترک گویند اما او از اولین لحظه تولد تا آخرین لحظه رهسپاری به فرمان الهی با توست در توست.
4-گنج درون: نفس ها
بزرگ ترین نعمت خدا که همیشه با توست همراه توست و هرگز ترا تنها نمی گذارد. بلی! نفس های آرام ، نفس های زندگی: دم و بازدم. نفس هایی که هرگز ترا تنها نمی گذارند. در ازای این همه خدمت و همراهی، تو نیز لحظه هایی در خدمت او باش! به او توجه کن! به نفس هایت بپرداز! و رفت و آمد آنرا به دقت نظاره کن! او از تو توقعی ندارد و نیازی به این کارتو ندارد. اما تو ناسپاس نیستی. لحظه هایی از عمرت را به او توجه می کنی و این توجه باعث می شود توجه تو از مشکلات مصائب و سختی های زندگی سوگ های ناگهای و گهانی رها شود. نجات پیدا کنی و به آنها بی توجه شوی. با آنها مبارزه نمی کنی. چرا که آن ها منتظر مبارزه تو هستند. پس فقط نسبت به آن ها بی توجه می شوی. بگذار خودشان در گوشه های ذهن تو باشند . فقط به آنها بی توجه ای کن! تمام حواست تمام حمیت ات به نفس هایت باشد. نفس های زندگی بخش، نفس های همراه، نفس های بی توقع، نفس های آرام، نفس های دلپذیر زندگی. زندگی بدون نفس مانند خورشید بدون نور است. می دانی. آنرا می دانی. اما تاکنون به آن توجه نداشته ای. این را بپذیر! با تمام وجود بپذیر! توجه کن! به بزرگ ترین نعمت خدا توجه کن! نعمتی که بدون آن تو هیچی! سنگ فرش خیابانی! توجه کن! به دم و بازدم توجه کن! ببین چگونه آرام و بدون هیاهو می آیند و می روند و زندگی تورا رقم می زنند! نعمتی بزرگ تر از این سراغ داری؟!
پس برای دقایقی فقط به هوایی که از نوک بینی داخل و خارج می شود توجه کن. به هیچ چیز فکر نکن هر فکری هم به سرت آمد به آن بی توجه باش! مطمئن باش اگر رهایشان کنی آن ها نیز رهایت خواهند نمود و در گوشه ای از ذهنت پرسه خواهند زد.
5-گنج درون: دستور نده!
به مشکلات به سختی ها، ناراحتی ها و سوگ ها دستور نده که از ذهن تو خارج شوند. چرا که آن ها سرکش هستند و مانند تندبادی محکم تر بر تو می تازند. فقط به آن ها بی توجه باش! توجه خودت را به نفس هایت معطوف ساز. به خودت معطوف باش. روی پاهای مستحکم خودت بایست. تو قوی هستی. این قدرت را خدا در وجودت به ودیعه نهاده وفقط تو باید از آن استفاده کنی. به مصائب بی توجه باش! به مشکلات بی نظر باش! آن ها در مقابل اراده تو ضعیف هستند و ضعیف تر خواهند شد. و شما قوی و نیرومند. آن ها شکست خواهند خورد و شما پیروز خواهید شد. چرا که خدا این را می خواهد. اینچنین مقدر شده است. او شما را دوست دارد. او شما را خلق کرده است. مطمئن باشید هرگز شما را به حال خود رها نخواهد ساخت. حتی در بدترین شرایط خیر شما را می خواهد. شما آرام خواهید بود و آرامش در شما نفوذ خواهد کرد. تمام بدن تان و تمام سلول های تان احساس آرامش خواهند کرد. تمام ماهیچه ها ریلکس خواهند شد. فقط به آهنگ موزون نفس هایتان توجه کنید. نفس هایی که می آیند و می روند . نفس های بی توقع آرامش بخش. نفس های همراه، نفس های آرام. کم کم احساس می کنید چین های صورت تان باز می شود. و بعد ماهیچه های گردن و شانه ها آرام و رها می گردند. حس می کنید تمام بدنتان با آرامش قرین شده است. کم کم صدا ها در آستانه شنوایی شما محو می شود. هیچ صدایی نمی شنوید. اندک اندک صداهای ضعیف تر برای شما از وضوح بیشتری برخوردار می شوند. می توانید صدای تیک تیک ساعت دیواری را می شنوید. می توانید صدای قطرات آب را که از شیر آشپزخانه می چکد بشنوید. می توانید صدای بال پرنده ای از پشت پنجره را بشنوید. می توانید صدای گذشتن هوا و نسیم را بفهمید. در این موقعیت هیچ حرکتی نداشته باشید! حتی آب دهان خودرا قورت ندهید! کاملا ریلکس باشید! کم کم آن صدای های ضعیف هم محو می شود و شما به حس های جدید ناشناخته ای دست می یابید. حس هایی که خدا مقدر کرده تا درک شان کنید.
6-گنج درون: با تمام وجود بخواه!
آنگاه اندک اندک و به آرامی چشم هایت را باز کن! با تمام وجودبگو چه می خواهی! از کائنات چه می خواهی از ائمه اطهار از انبیا از اولیا الله از دنیا و خالق آنها خدا چه می خواهی. فریاد بزن با احساس تمام بگو که چه می خواهی با هیجان کامل حرفت را بزن. خواسته ات را مطرح کن! فریاد بزن! و حرف دلت را به گوش نیروهای درونی ات برسان. فراموش نکن که این نیرو و این گنج درونی بسیار توانمند است. بسیار تیز هوش است. بسیار داناست. او یکی از نعمت های بزرگ الهی است که در جان تو به ودیعه نهاده شده و تو باید از آن برای رسیدن به اهدافت بهره ببری. او برای همین در خدمت توست. اما همانطور که هر گلی خاری دارد. او نیز با آن عصای چوبی خراطی شده ی بلند گوش های سنگینی دارد؛ بسیار سنگین. و تو باید فریاد بزنی داد بزنی و با تمام وجود، با تمام غلیانات هیجانی و احساس خواسته ات را مطرح سازی. دعا کنی. حتی آن هارا بنویسی و در گوشه ای بگذاری. آن نیروی درونی سر فرصت و طمأنینه پاسخ ترا خواهد داد و با دوستی که با کائنات دارد دنیارا در جهت خواسته های تو قرار خواهد داد. راه را به روشنی روز به تو نشان خواهد داد. راه را به روشنی روز به تو نشان خواهد داد. پنجره هایی به روی تو باز خواهد شد که در حال عادی اصلا آن ها را نمی دیدی چه برسد که بخواهی آن ها را بگشایی. پس فریاد بزن! بنویس و باهیجان و احساس تمام، خواسته هایت را مطرح ساز!
به خواسته هایت خواهی رسید. فقط کافی است قفل در گنج های درون را بگشایی.
7-گنج درون: روح خدا!
وقتی کودکی بیش نبودم فکر می کردم این نیروی درونی که در قالب مثالی پیرمردی مهربان و قدرتمند با ریش و محاسن نورانی در درون من بود نعوذبالله خداست. بعدها که بیشتر مطالعه کردم به این نتیجه رسیدم که او ضمیرناخودآگاه است. ضمیر ناخودآگاه که با نقطه ای در مغز در ارتباط است یا در آن شکل می گیرد یا درون آن قرار دارد. هیپوتالاموس یکی از بخش های بسیار قدیمی مغز است که گفته می شود در ابتدایی ترین قسمت مغز است که در انسان شکل گرفته و احساسات و عواطف و هیجانات را کنترل می کند. در احادیث و روایات ذکر شده اولیا انبیا و پیامبران همواره از انسان می خواهند با استغاثه و زاری مثلا در سر مزار عزیزان خواسته هایمان را مطرح سازیم. شاید این به آن علت باشد که آنان با شناختی که از وجود بشر توسط خالق به دست آورده اند می خواهند بشر به توسط ضمیر ناخودآگاهش که با قدرت است و با هیجانات سرو کار دارد به اهدافش برسد.
ولی موضوع این است که با استفاده از این روش نه تنها خود فرد به سمت هدف پیش می رود بلکه کائنات نیز به سمت او سوق پیدا می کنند. پس آن نیروی درونی نمی توانست فقط ضمیر ناخودآگاه باشد. از طرفی در قران آمده است : و هنگامى که او را آراسته نمودم و از روح خود در او دمیدم، پس براى او سجده کنان [به خاک] بیفتید[2].
پس خداوند از روح خود در انسان دمیده است. شاید خیالی که در ذهن من در کودکی شکل گرفته بود نشانی از واقعیت داشت که به سبب ذهن خالی از حشو و زوائد کودکی من و امثال من در ذهنم شکل گرفته بود. حقیقت این است که ما از وجود خدا منشاء گرفته ایم و گنج های درونی ما نشان از وجود روح خدا در درونمان دارد. خدا با ماست و درماست و از رگ گردن به ما نزدیک تر است. پس تعجبی ندارد که ما قدرت هایی را در وجود خود داشته باشیم که از آن ها بی خبریم.
دکتر حجت اله سلیمانی (شاپور)
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
ارسال نظر