نور در دل تاریکیها
آفتاب هرگز نمیمیرد

این شعر با زبان تصویری و استعاری، تضاد میان تاریکی و نور را به تصویر میکشد. شاعر با توصیف «شبپرستان»، «شبی بیستاره» و «دلهای تاریک» نشان میدهد که رنج و ظلم همیشه وجود دارد، اما ظهور امید و نور همچون کودکی که چون قرص ماه برمیآید، تاریکی را میشکند. محور اصلی شعر، ثبات و جاودانگی نور و امید است و پیام نهایی، این است که هرچند ظلم و تاریکی لحظهای غالب شوند، روشنایی و زندگی همیشه باز میگردد.
نور بیپایان
✨ ندای امید و نور
✍️ شعری از دکتر حسین حمزئی
زاده نیشابور ـ رزمنده دفاع مقدس ـ پزشک رسمی دانشگاه علوم پزشکی تهران (شبکه ری) ـ شاعر و نویسنده فعال سیاسی، فرهنگی و اجتماعی
در میان بغض فرو خورده شهر
غمی سنگین،
گلوی کوچهها را میفشارد؛
درست وقتی که شبپرستان پرچم سیاه خویش را وجب به وجب علم کردهاند،
تا کسی آفتاب را نبیند!
و دلهای تاریک،
در تیرگی شبی بیستاره،
میروند تا تنگه نیستی.
ناگهان کودکی که درمیان ندیدهها، خویش را مستور ساخته،
از پشت پرده غیب،
چون قرص ماه،
برون میآید؛
و بر پیکر بیروح آفتاب نماز میخواند.
نه!
نه!
آفتاب نمرده است.
و باز شهر روشن میشود.
آی انسانها!
آفتاب غروب میکند،
ولی هرگز نمیمیرد.
آفتاب، هرگز سنت دیرین خویش را ترک نمیکند؛
همانطور که در ازلیترین روز تابیده در ابدیترین روز نیز خواهد تابید...
و تاریکی هرچند در بیستارهترین شب باز هم با سرپنجههای آفتاب دریده خواهد شد.....
اللهم عجل لولیک الفرج
از شما دعوت میکنیم...
✍️ این شعر چه احساسی در شما زنده کرد؟
آیا شما هم تجربهای از امید و نور در تاریکیها دارید؟
با ما در میان بگذارید؛
هر نظر شما چراغیست برای ادامه این راه…
ارسال نظر