• 21 بهمن 1403

مرثیه ای برای انسان

مرثیه ای برای انسان

مرثیه ای برای انسان

‌اکنون دربرابر چشم میلیاردها انسان هرروز کودکان و زنان و بیگناهان در فلسطین قربانی می شوند

مرثیه ای برای انسان

نمی دانم کی عشق به دنیا آمد؟

نمی دانم کی رنج به دنیا آمد؟

اولین اشک‌ها از چشمان کدام جانوری دراین عالم سرازیر شد؟

کدام موجودی خون دل خوردن را آغاز کرد ؟

غصه از کجا آمد؟

اما می دانم آنکه عشق راآموخت خدا بود وآنکه اولین دانش آموز عشق بود «مادر»بود وآنکه عشق و رنج و درد و اندوه را فهمید انسان بود

انسان بود که اشک بچه ماهی را در اقیانوس دید، اشکی که هیچکس ندیده بود(ترانه ماهیگیر مازیار).

انسان بود که در نگاه مضطرب «موش»هم ترس را دید

انسان بود که لرز بچه آهو را دراضطراب مرگ فهمید و به او پناه داد(ضامن آهو).

انسان بود که حتی در نگاه بی روح یک سوسمار این خزنده محروم از عشق هم راز بقا و روح زندگی را دید.  

افسوس و صد افسوس که امروز «انسان »مرده است

و خدا آموزگار عشق هم انگار مرده است. انسان مدرن (به گمان خود) اول خدا را کشت و اکنون بر سر جنازه خویش پایکوبی می کند .

نه از خدا خبری هست و نه از انسان

آدمی فکر می کند زنده است اما این موجود متعفن را نمی توان انسان نامید

چگونه در برابر چشمان آموزگار عشق و دانش آموز عشق  هزاران کودک بیگناه در «غزه» می ترسند ، می لرزند،گرسنگی می کشند ،زخم بر می دارند ،گریه می کنند ،نه چکاچک شمشیرها که صدای مهیب انفجار بمب های خوشه ای را می شنوند و جنازه های تکه تکه خانواده و دوستان را می بینند و هر روز هزار بار می میرند ؟و خدا و انسان این تئاتر تراژیک را می بینند و کاری نمی کنند

زمانی انسان معترض خدا بود آنگاه که معینی کرمانشاهی شعر «عجب صبری خدا دارد »را سرود :

اگر من جای او بودم 

همان یک لحظه اول

که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان 

جهان را با همه زیبایی و زشتی

بروی یکدیگر ویرانه می کردم

‌اکنون دربرابر چشم میلیاردها انسان هرروز کودکان و زنان و بیگناهان در فلسطین قربانی می شوند و انسان متمدن تماشاچی بی رحمی است که به اندازه یک خزنده هم احساس ندارد

در داستانی می خواندم که وقتی در یک زندان قرن ۱۹روسیه زندانی معتاد و خلافکاری در زندان مرد ،زندانیان به دور جنازه او گرد آمده بودند و نگاه می کردند که ناگهان افسر خشن و بیرحم زندان به بالای جنازه آمد و با اندوه صلیب کشید وتنها یک جمله گفت:

«او هم مادر داشت».

آی آدم‌ها این قربانیان بیگناه مادر دارند

آی آدم‌ها این مادران که بر جنازه فرزند زاری می کنند «انسان»هستند

این بیش از ۳۹ هزار مرد و زن و کودک تروریست نبودند انسان‌هایی بودند که در زندان بزرگ «غزه»اسیر بودند و اکنون ماهها است در خانه خود آواره و بی پناه کشته می شوند

چنگیز و نرون و هیتلر هم اگر می دیدند که هر روز جهان جنایاتشان را می بیند دست نگه می داشتند اما قصاب خاورمیانه نتانیاهو روی همه جنایتکاران تاریخ را سفید کرد

 

مجتبی سالاری فر

ساعت ۱/۲۹بامداد

اول مرداد ۱۴۰۳

کلمات کلیدی
مدیر سیستم
تهیه کننده:

مدیر سیستم

تصاویر

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

ارسال نظر

نظر خود را وارد نمایید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *