• 03 بهمن 1403

شعر یاد تو (Remember you )

یاد تو (Remember you )

یاد تو

یاد تو

 

ای خدای روزگارم، ای نگهدار دوعالم

روز و شب را آفریدی، جان تویی پروردگارم

 

ماه و خورشید دلم را، آفریدی از برایم

ماه عالم، مهر تابان، هر دوهستی در وجودم

 

در کنار جاده ی دل، آبشار زندگانی

سایه سار آن، درختان، رود جاری در وجودم

 

در زمینم چشمه جاری، در دل یک کوهساراست

در هوا و آسمانش، می کند پرواز جانم

 

یک طرف در گوش ذهنم، نغمه خوانی های بلبل

آنطرف آوای رودی، می دود در گوش جانم

 

بوی عطر گل ، گلستان، می شود پر در مشامم

مزه ی شیرین و ترشی، می رود زیر زبانم

 

لحظه ها را شاد نوشم، شاد شادم آن زمان ها

برق شادی در نگاهم، هر زمان یاد تو هستم

 

 

هر زمان یاد تو افتم، این چنین است ای خدایم

شاهدی شاپور جان، آن لحظه ها را دوست دارم.

 

شعر از شاپور. دکتر حجت اله سلیمانی. 21 خرداد 1403

 

Remember you

 

O God of my time, O keeper of the two worlds

You created day and night, you are my Lord

 

You created the moon and the sun of my heart for me

The moon of the world, the shining seal, every two beings in my being

 

Beside Spirit Road, Life Waterfall

Its shadow, the trees, the river flowing in me

 

There is a flowing spring in my land, in the heart of a mountain

My soul flies in its air and sky

 

On the one hand, in my mind's ear, the singing of the nightingale

On the other side, the sound of the river runs in my ears

 

The smell of flowers, the garden of flowers, fills my nostrils

The sweet and sour taste goes under my tongue

 

I drink the moments happily, the happy happiness of those times

The light of happiness in my eyes, when I remember you

 

 

Whenever I remember you, it is like this, my God

You are a witness, dear Shapour, I love those moments.

 

Poem by Shapur. declamation by Dr. Hojat Ollah Soleimani. 7 June 2024,

https://aparat.com/v/fimo39d

مدیر سیستم
تهیه کننده:

مدیر سیستم

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

ارسال نظر

نظر خود را وارد نمایید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *